هر سال، Taste of Cinema زمانی را از برنامه شلوغ خود برای رتبه بندی بهترین اجراهای یک سال اختصاص می دهد. این بار، ما به بیست اجرای برتر سال 2019 نگاه خواهیم کرد.

مثل همیشه، این لیست تا آنجا که می تواند جامع است، اما کامل نیست. نویسنده همه فیلم های منتشر شده را ندیده است زیرا این یک انتظار غیر واقعی است. با این گفته، لطفاً توجه داشته باشید که برخی غیبت ها می تواند به این دلیل باشد که فیلم به سادگی دیده نشده است. همچنین به خاطر داشته باشید که بیست عدد نسبتاً کمی است که تعداد بسیار زیادی از نسخه های سالانه را در نظر بگیرید. یک شانس بسیار واقعی وجود دارد که یک فیلم به سختی قسمت را از دست بدهد.

این فهرست بسیار ذهنی دارای بیست انتخاب بسیار ذهنی است، اما آنها انتخاب هایی هستند که کاملاً شایسته دیده شدن هستند، به خصوص در ماه های خشک ژانویه. طوری رفتار نکنید که ترجیح می دهید The Grudge را تماشا کنید.

مری کی پلیس - دایان

با کمتر از 1000 رای در IMDb، به جرات می توان گفت که هیچ کس واقعا دایان را تماشا نکرده است. با وجود تحسین منتقدان، فیلم تقریباً بلافاصله آمد و رفت. مطمئنا، Place جوایز چند منتقد را در اینجا و آنجا به دست آورد، اما به طور کلی، عموم مردم تقریباً چیزی در مورد این گوهر پنهان نشنیده اند.

ما اینجا هستیم تا آن را برطرف کنیم. دایان حول زنی به ظاهر فداکار با بازی مری کیت پلیس می چرخد ​​که اتفاقاً چندین اسکلت در کمد خود دارد. دادن هر چیز دیگری تجربه را از بین می برد، بنابراین بهتر است فقط با ذهن باز وارد شوید و هر چیزی را که به شما پرتاب می شود بپذیرید. از این گذشته، چیزهایی که به صورت استعاری به شما نشان داده می شوند، همگی به یک تجربه عالی تبدیل می شوند.

البته، با توجه به موضوع فهرست، احتمالاً پیش بینی یکی از نکات برجسته آسان است. مری کی پلیس، که نقش شخصیت اصلی را بازی می کند، هر احساس قابل تصوری را در یک اجرا می ریزد. ما به ندرت می بینیم که او در نقش های اصلی بازی می کند، بنابراین تماشای چیزی که تقریباً به طور کامل حول محور بازیگری او می چرخد، شاداب است. در پایان روز، پیش فرض شما را به داخل می کشاند، اما ستاره نمایش مکان است.

جیمی شکست می خورد - آخرین مرد سیاه پوست در سانفرانسیسکو

جیمی فای قبل از اکران آخرین مرد سیاهپوست در سانفرانسیسکو هیچکس نبود، یک درام تلخ درباره مرد جوانی که ناامیدانه می خواهد خانه دوران کودکی خود را پس بگیرد. پس از همکاری با دوست دوران کودکی و کارگردان جو تالبوت، جهان موفق به دریافت آهنگ ساندنس شد که به زودی فراموش نخواهند کرد. این ضربه غافلگیرکننده با تعادل تقریباً عالی بین کمدی و درام، می تواند داستان کاملی را در مورد وسواس بیان کند و جیمی فای مردی است که همه آن را به هم گره می زند.

فای به دلیل توانایی بی دردسرش در درک ناامیدی قهرمان داستان موفق می شود. در طول همه چیز، احساس می کنیم برای چنین شخصیت سرسختی. بله، قهرمان داستان ایراداتی دارد، اما فای هرگز نمی خواهد که او را دوست داشتنی بدانیم. ما قرار است درد او را احساس کنیم و درک کنیم که سرسختی بی امان او نتیجه مستقیم آن است. ممکن است دلخراش باشد، اما سفری است که ارزش آن را دارد.

Taron Egerton - Rocketman

حقیقت سرد اینجاست: قبل از انتشار Rocketman، اخراج تارون اگرتون آسان بود. او قطعاً در Kingsman جذاب بود، اما هیچ چیز در مورد او فریاد "برنده آینده گلدن گلوب" نمی زد. از یک طرف، ناعادلانه است که او را به طور کامل سرزنش کنیم. او هرگز واقعاً در چیزی ظاهر نشده بود که به او اجازه دهد میل بازیگری خود را نشان دهد. در عین حال، به راحتی می توان نتیجه گرفت که او به این نوع فیلم ها علاقه ای ندارد. در ظاهر، به نظر می رسید که او راضی به بازی در نقش قهرمانان بلاک باستر بداخلاق است. خوشبختانه، ثابت شد که مخالفان اشتباه می کنند.

اگرتون هیچ مشتی در اینجا نمی کشد. او اجرای خام و اغلب ناراحت کننده ای ارائه می دهد که برجسته ترین نقص های التون جان را برجسته می کند. این بدان معنا نیست که او به موسیقیدان مشهور بی احترامی می کند. بلکه حقیقت را ترسیم می کند. او می خواهد که التون جان را همان طور که بود، زخم ها و همه چیز ببینیم. خب، موفقیت در ماموریت

آدل هنل - پرتره بانویی در آتش

Portrait of a Lady on Fire از نظر فنی هنوز اکران گسترده ای ارائه نشده است، اما ما آن را به عنوان نسخه 2019 به حساب می آوریم زیرا واجد شرایط برای اکثر جوایز مهم است. ما همچنین شمارش آن را انتخاب می کنیم زیرا به دنبال هر بهانه ای برای صحبت در مورد آن هستیم. این سر و شانه بالاتر از اکثر نسخه های سال گذشته است، بنابراین مناسب به نظر می رسد که آن را با ستایش پر کنید.

با توجه به موضوع این فهرست، ما یکی از این دو سرنخ را زیر میکروسکوپ قرار می دهیم تا بررسی کنیم که او چگونه یک قطعه فیلم سازی فوق العاده را تقویت می کند. آدل هنل برای بازی در BPM (ضربه در دقیقه) و دختر ناشناخته تحسین برانگیز به دست آورده است، اما او تا به حال در بحث های سینمافیل نقش مهمی نداشته است.

اجرای اختصاصی هنل از قلب نشات می گیرد. بازیگر زن بر ضربات و ریتم های مدفون در زیر محدودیت های فیلمنامه تمرکز می کند. این به او اجازه می دهد تا درخشان تر از همیشه بدرخشد. با توجه به فیلم شناسی عظیم هنل، سخت است که آن را یک اجرای موفقیت آمیز بنامیم، اما بیایید امیدوار باشیم که او را بیشتر به جریان اصلی سوق دهد.

آهنگ کانگ هو - انگل

Parasite اخیراً جایزه SAG را برای بهترین گروه دریافت کرد و آن را به اولین فیلم خارجی زبان تبدیل کرد که این کار را انجام می دهد. این فیلم با فیلم هایی مانند مرد ایرلندی و روزی روزگاری در هالیوود روبرو شد، اما برخلاف همه شانس ها، رای دهندگان فیلمی از کره جنوبی را انتخاب کردند که در آن بازیگرانی از بازیگران کره جنوبی حضور داشتند. حتی با وجود تحسین منتقدان پیرامون فیلم، نگرانی ها در مورد اعتبار انتخاب انجمن صنفی تا حدی معتبر است. چگونه این مرد ضعیف از درام جنایی سه و نیم ساعته با حضور دنیرو، پسی و پاچینو جایزه گرفت؟

در اینجا یک چرخش داستانی کوچک وجود دارد: اعضای این گروه بازیگران در بیشتر قسمت های مسابقه حلقه می زنند. به طور خاص، سونگ کانگ-هو مورد علاقه کره جنوبی اجرای برجسته ای ارائه می دهد. به طور کلی، این گروه از اجرای برنده پس از اجرای برنده تشکیل شده است، اما این یکی از بهترین هاست، که با توجه به سال ها تجربه کانگ هو چندان تعجب آور نیست.

راستش را بخواهید، به نظر می رسد کانگ هو از تمام تجربیات و انرژی خود استفاده می کند. مانند بقیه جهان، به نظر می رسد که او به وضوح تحت تأثیر موضوع جاودانه جنگ طبقاتی قرار گرفته است. او نقش شخصیتی را بازی می کند که به شدت تحت تاثیر مشکلات اقتصادی گسترده کشورش قرار گرفته است و مهمتر از آن، او این شخصیت را به خوبی بازی می کند. این نوع اصالت نادر به نظر می رسد. این نوع ارتباط با یک شخصیت نادر است. عوامل کوچک بسیار زیادی وجود دارد که در نهایت باعث می شود این عملکردی که نمی توان از دست داد.

لوپیتا نیونگو - ما

پیدا کردن مجری با تطبیق پذیری به اندازه لوپیتا نیونگو سخت است. زن می تواند هر کاری انجام دهد، بنابراین نقش دوگانه در فیلم ترسناک به کارگردانی جردن پیل به سختی به نظر می رسد که خارج از نقش او باشد. در واقع، عملاً به نظر می رسد گام منطقی بعدی بعد از اجراهای جوایز ناگوار و اجراهای پرفروش نمایشی باشد.

بیایید یک لحظه کلیشه های ژانر را کنار بگذاریم. ما نمی توانیم ما را در رده چیزی مانند The Turning قرار دهیم. این چند ترکیب عجولانه از جامپ اسکر نیست. این یک فیلم جردن پیل است و به همین دلیل باید کمی متفاوت با آن برخورد کرد.

پس این برای لوپیتا چه معنایی دارد؟ اساساً به این معنی است که او باید با آنها کار بیشتری کند. فیلمنامه دو اجرای بسیار متفاوت را می خواهد. آدلاید، قهرمان داستان، ممکن است شبیه به جنجال بازی اش باشد، اما مطمئن است که او مانند جهنم عمل نمی کند. شخصیت doppelganger باعث می شود پوست شما بخزد، اما وما عملکرد بهتری نیست. این دو نقش به ما این امکان را می دهند که جنبه های متفاوت هر چند تأثیرگذار یک بازیگر را ببینیم.

هر دو شخصیت استعدادهای جدی را نشان می دهند. می توان استدلال کرد که شما حتی نیازی به دیدن هر دو نقش ندارید تا از کاری که لوپیتا انجام می دهد قدردانی کنید. با این حال، عملکرد او دقیقاً به این دلیل که ما دو تا را به قیمت یکی دریافت می کنیم، در این لیست جایگاهی دارد. اینگونه باید نقش های دوگانه را انجام داد.

Shia LaBeouf - Honey Boy

توپ های زیادی لازم است تا کسی پا به ظرف بگذارد و نسخه داستانی پدرش را بازی کند. در پسر عسل، یک داستان زندگی نامه ای عمیقاً شخصی، شیا لبوف دقیقاً این کار را انجام می دهد. پس از جنجال های بی شماری که شامل شیرین کاری های تبلیغاتی عجیب و غریب و اتفاقات ناگوار مرتبط با الکل می شد، این ستاره که زمانی مورد تقاضا بود، اجرای بازگشتی را ارائه می دهد که نمی دانستیم به آن نیاز داریم.

در واقع، او یکی از دو اجرای بازگشتی را اجرا می کند. شاهین کره بادام زمینی به ما طعم این رنسانس شیعه لبوف را داد و بعد هانی بوی آمد و همه چیز را به هم گره زد. اگرچه هر دو نقش بسیار متفاوتی دارند، اما او کاملاً به هر یک از آنها متعهد است. پسر عسل اتفاقاً در نهایت به کیسه کاغذی بازیگری که پوشیده است می دهد تا با او کار کند.

این یک اجرای تاریک و اغلب ناخوشایند است که با توجه به این واقعیت که به طور کلی یک تجربه تاریک و اغلب ناآرام است منطقی است. لابوف با زبان اسیدی فحاشی می کند. او مرزی غیرقابل تحمل است، اما به همین دلیل است که ما به تماشای آن ادامه می دهیم. این بازیگر توانایی بی نظیری در رها کردن بینندگان در حالت خلسه دارد، پس بنشینید و از جادو لذت ببرید.

Awkwafina - خداحافظی

سال گذشته، Awkwafina معمولاً کمدی تصمیم گرفت خود را خم کند و جنبه تلخ تری از خود را به ما نشان دهد. اگرچه به عنوان یک کمدی به حساب می آید، اما <<وداع>> در دسته بندی متفاوتی از <<آسیایی های ثروتمند دیوانه>> قرار می گیرد. قبلاً هدف او به عنوان یک بازیگر این بود که شما را بخنداند. این بار، به نظر می رسد که بیشتر یک امتیاز اضافی است.

طبق معمول، Awkwafina خنده دار است، اما این یک عامل بسیار کوچک در طرح بزرگ چیزها است. مطمئناً، او بامزه است، اما از جنبه های دیگر نیز درخشان است. این داستان غم انگیز به نوعی تعادل بین خنده دار و جدی نیاز دارد. کاملاً خنده دار آن را قطع نمی کند، و نه کاملاً جدی. Awkwafina آن تعادل و سپس مقداری را پیدا می کند.

ویلم دافو - فانوس دریایی

رد اسکار ویلم دافو کاملاً جنایتکارانه است، اما شاید آکادمی آماده اعطای جایزه به شخصیتی نباشد که اتفاقاً یک دورتر مزمن است. جدا از شوخی، ویلم دافو در نقش توماس ویک تعادل استادانه ای بین جدی و پوچ برقرار می کند. ادامه فیلم The Witch توسط رابرت اگرز یک نمایش ژانر است که به وضوح به یک مجری نیاز دارد که بداند.

n برای ویژگی های آفتاب پرست. به این ترتیب، دافو یک انتخاب طبیعی است.

اجرای او در فانوس دریایی یک کیفیت ریتمیک دارد. گاهی اوقات به نظر می رسد که او در حال خواندن نت های بدون تمپو است. پیچیدگی های زیادی در عملکرد او وجود دارد، اما او بدون از دست دادن آن را دنبال می کند.

او باقی مانده است تا این آهنگ و رقص کوچک را با کمک رابرت پتینسون و هیچ کس دیگری انجام دهد. کاراکترهای اضافی به دلیل محیط ایزوله وجود ندارند. این بدان معناست که دو لید باید نوعی شیمی داشته باشند. آنها باید از یکدیگر تغذیه کنند و خوشبختانه این کار را می کنند.

صادقانه بگویم، فیلم بدون این نوع شیمی کار نخواهد کرد. بله، "کیفیت ریتمیک" ذکر شده کمک می کند، اما تنها کسری از یک قطعه بزرگتر است. وقتی همه این قطعات بزرگتر با هم قرار می گیرند، چیزی شگفت انگیز برای شما باقی می ماند.

ادی مورفی - Dolemite Is My Name

Dolemite Is My Name یک جشن وحیانی از فرهنگ سیاهان است. این یک یادآوری کامل از این است که چرا blaxploitation در دهه 1970 به یک زیرژانر محبوب تبدیل شد. این فقط یک فیلم سرگرم کننده نیست؛ فیلم مهمی هم هست این تا حد زیادی به دلیل ماهیت جشن و شادی داستان است، اما این فیلم یک ترفند دیگر در آستین خود دارد: ادی مورفی.

به جز چند فیلم خانوادگی و تلاش ناموفق برای بازگشت، مورفی در دهه 2010 تا حد زیادی غایب بود. قبل از Dolemite Is My Name، این دهه فقط نامزدی Razzie را برای او به ارمغان آورد، بنابراین آیا می توانید او را به خاطر عقب نشینی و تجدید نظر در حرفه خود سرزنش کنید؟

معلوم شد که برای موفقیت مورفی باید از مربع اول شروع می کرد. او به دلیل کمدی های بد دهن درجه R مشهور شد، بنابراین به نظر می رسد فقط نقش بکبک او یک کمدی بد دهن درجه R باشد.

در جایی موفق شد که آقای چرچ، تلاش قبلی اش برای بازگشت، شکست خورد. Dolemite Is My Name به جای پرتاب کردن مورفی به یک ویژه برنامه مشکل ساز بعد از مدرسه، چیزی را به بازیگر می دهد که واقعاً بتواند دندان هایش را در آن فرو ببرد. این نقشی است که برای مورفی ساخته شده است و به همین دلیل کار می کند.

اگر مورفی به پذیرفتن نقش هایی که مانند دستکش مناسب او هستند، ادامه دهد، آینده می تواند بسیار روشن باشد. با انتشار آتی Coming 2 America، به نظر می رسد که این یک احتمال است. مطمئناً، او می توانست تمام موفقیت های باکس آفیس بالقوه ای را که در اوایل شروع به کار کرده بود، به دست آورد، اما شاید او در حال درک این موضوع است که دکتر دولیتل 2 به اندازه چیزی شبیه به این ارزشمند نیست.

فیلم Crawl

فیلم Crawl

10 بهترین اجرای فیلم 2019

10 بهترین اجرای فیلم 2019

احضار 3: شیطان وادارم کرد قسمت آخر سری فیلم های احضار

فیلم کد داوینچی

مینی سریال خارجی جدید

یک ,های ,کند ,فیلم ,دهد ,نقش ,می کند ,است که ,که او ,را به ,نظر می

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

shabnamgrafik فروشگاه بزرگ احسان -فروش انواع سی دی ونرم افزار و ... جامع ترین اخبار و اطلاعات برنامه نویسی و سئو اخبار سینما زندگی بدون موسیقی یک اشتباه بزرگ است انجمن علمی بخش تاریخ دانشگاه شیراز مطالب اینترنتی aamiraamir ترفندهای اندروید جهان انیمیشن